بابافریدالدین گنجشکربابا فَریدُالدّینِ گَنْجِ شِکَر، یا شکرگنج، از عارفان نامدار قرن ۷ق/۱۳م در شبه قاره هند میباشد. فهرست مندرجات۲ - نسب ۳ - جد شیخ فریدالدین ۴ - کسب کمال و تحصیل ۵ - شاگردی خواجه قطب الدین ۶ - بعد از وفات استاد ۷ - اقامت در اجودهن ۸ - زندگی و تعلیمات ۹ - ریاضت بابافرید ۱۰ - پایبندی به شریعت ۱۱ - شهرت ۱۲ - نقل کرامات ۱۳ - آثار ۱۳.۱ - آثارچاپی ۱۳.۲ - آثارخطی ۱۴ - خانواده ۱۵ - جانشینان ۱۶ - آرامگاه ۱۷ - فهرست منابع ۱۸ - پانویس ۱۹ - منبع ۱ - تولداصلاً وی مسعود نام داشت و در ۵۶۹ق/۱۱۷۴م در قصبه کهتوال در حوالی مُلتان چشم به جهان گشود. [۱]
میرخورد، محمد، ج۱، ص۱۰۱، سیرالاولیاء، لاهور، ۱۳۵۷ش.
فرشته [۲]
فرشته، محمدقاسم، ج۲، ص۳۸۳، تاریخ، لکهنو، ۱۸۶۵م.
و غلام سرور لاهوری [۳]
غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، ج۱، ص۳۰۴، لکهنو، ۱۲۹۰ق.
سالزاد او را ۵۸۴ق نوشتهاند که این نظر با توجه به سالمرگ و سن او درست نمینماید. [۴]
محدث دهلوی، عبدالحق، ج۱، ص۶۰، اخبار الاخیار، لاهور، ۱۳۰۹ق.
[۵]
هدایت چشتی، سیرالاقطاب، ج۱، ص۱۶۲، لکهنو، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.
۲ - نسبگفتهاند: فرخشاه نیای بزرگوی، زمانی حاکم کابل بود. [۶]
میرخورد، محمد، ج۱، ص۶۸، سیرالاولیاء، لاهور، ۱۳۵۷ش.
[۷]
فرشته، محمدقاسم، ج۲، ص۳۸۳، تاریخ، لکهنو، ۱۸۶۵م.
[۸]
غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، ج۱، ص۲۸۷، لکهنو، ۱۲۹۰ق.
مطابق بعضی روایات که افسانهآمیز مینماید فرخ شاه را از اعقاب ابراهیم ادهم ، و از آن طریق منسوب به خلیفه دوم دانسته، و به همین جهت بابافرید را «فاروقی» هم خواندهاند. [۹]
غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، ج۱، ص۲۸۷، لکهنو، ۱۲۹۰ق.
[۱۰]
هدایت چشتی، سیرالاقطاب، ج۱، ص۱۶۱، لکهنو، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.
[۱۱]
آریا، غلامعلی، ج۱، ص۱۱۳، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، تهران، ۱۳۶۵ش.
۳ - جد شیخ فریدالدینآنچه مسلّم است، اینکه جد شیخ فریدالدین به نام قاضی شعیب در اواخر قرن ۶ق، و به قولی در حمله مغول همراه با خانواده خویش به لاهور آمد [۱۲]
هدایت چشتی، سیرالاقطاب، ج۱، ص۱۶۳، لکهنو، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.
و قاضی قصبه قسور شد، و پس از چندی به کهتوال رفت و در آنجا هم به قضا پرداخت. [۱۳]
میرخورد، محمد، ج۱، ص۶۵، سیرالاولیاء، لاهور، ۱۳۵۷ش.
[۱۴]
فرشته، محمدقاسم، ج۲، ص۳۸۳، تاریخ، لکهنو، ۱۸۶۵م.
یکی از پسران او به نام جمالالدین، یا کمال الدین سلیمان در همانجا ازدواج کرد و صاحب ۳ پسر شد که فریدالدین مسعود شکر گنج دومی آنهاست. [۱۵]
غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، ج۱، ص۲۸۷، لکهنو، ۱۲۹۰ق.
[۱۶]
فرشته، محمدقاسم، ج۲، ص۳۸۳، تاریخ، لکهنو، ۱۸۶۵م.
۴ - کسب کمال و تحصیلبابا فرید از همان آغاز جوانی اهل ریاضت و عبادت بود و در شهر ملتان که در آن روزگار یکیاز مراکز فرهنگ اسلامی بهشمار میرفت، به کسب علوم ظاهری و باطنی پرداخت. ۵ - شاگردی خواجه قطب الدیندر یکی از روزهایی که در مسجد مشغول مطالعه بود، خواجه قطب الدین بختیار کاکی ، یکی از اقطاب چشتیه (د ۶۳۴ق) وارد شد. پس از سخنانی که میان آن دو رد و بدل گردید، بابافرید دست ارادت به خواجه داد. [۱۷]
قلندر، حمید، ج۱، ص۲۲۰، خیرالمجالس، به کوشش خلیق احمد نظامی، علیگره.
آنگاه که خواجه عازم دهلی شد، بابا فرید را گفت که همانجا بماند و به کسب علم مشغول شود. وی نیز چنان کرد و مدتی بعد به دهلی رفت و به خدمت خواجه پیوست. وی در آنجا به تدریج شهرتی یافت و آخر چنان شد که مردم دهلی برای دیدارش هجوم میآوردند و باعث ایجاد مزاحمت برای او میشدند. ناگزیر وی با اجازه خواجه به « هانسی » رفت و تا زمان فوت خواجه قطب الدین در آن شهر مقیم بود.۶ - بعد از وفات استادسپس به دهلی آمد تا بنا به وصیت خواجه و به عنوان خلیفه او خرقه و عصا و نعلینِ وی را بدو دهند. اما چند روز بعد مجذوبی شوریده احوال از هانسی به دهلی آمد و گریهکنان از دوری شیخ فریدالدین و بیطاقتی خویش سخن گفت. بابافرید، بار دیگر روانه هانسی شد. [۱۸]
میرخورد، محمد، ج۱، ص۷۲-۷۳، سیرالاولیاء، لاهور، ۱۳۵۷ش.
[۱۹]
فرشته، محمدقاسم، ج۲، ص۳۸۳-۳۸۴، تاریخ، لکهنو، ۱۸۶۵م.
[۲۰]
غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، ج۱، ص۲۸۸-۲۸۹، لکهنو، ۱۲۹۰ق.
[۲۱]
سجزی، حسن، ج۱، ص۸۸، فوائد الفؤاد، به کوشش محمد لطیف ملک، لاهور، ۱۳۸۶ق.
در آنجا هجوم مردم برای دیدار شیخ چنان بود که مانع عزلت و مراقبه وی گردید و او به ناچار هانسی را به شیخ جمالالدین هانسوی سپرد۷ - اقامت در اجودهنو خود به قصبه اجودهن که امروزه به پاک پتن شریف معروف است، رفت و عزلت گزید. در این شهر مردمی زندگی میکردند بسیارخشن و غالباً غیر مسلمان؛ اما این مردم کمکم جذب رفتار و سلوک بابا فرید شدند و به تدریج چهره اجودهن دگرگون شد، چنانکه گفتهاند: «اجودهن در آن مدت در اثر وجود مبارک او قبله هندوستان و خراسان شد». [۲۲]
میرخورد، محمد، ج۱، ص۷۲-۷۳، سیرالاولیاء، لاهور، ۱۳۵۷ش.
[۲۳]
فرشته، محمدقاسم، ج۲، ص۳۸۳-۳۸۴، تاریخ، لکهنو، ۱۸۶۵م.
بابافرید تا آخر عمر در همان شهر مقیم شد و به نقل بیشتر منابع در ۶۶۴ق/۱۲۶۵م در همانجا وفات کرد و به خاک سپرده شد. [۲۴]
میرخورد، محمد، ج۱، ص۱۰۱، سیرالاولیاء، لاهور، ۱۳۵۷ش.
[۲۵]
محدث دهلوی، عبدالحق، ج۱، ص۶۰، اخبار الاخیار، لاهور، ۱۳۰۹ق.
[۲۶]
غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، ج۱، ص۳۰۳، لکهنو، ۱۲۹۰ق.
[۲۷]
داراشکوه، محمد، ج۱، ص۹۷، سفینةالاولیاء، کانپور، ۱۸۸۳م.
[۲۸]
فرشته، محمدقاسم، ج۲، ص۳۹۰، تاریخ، لکهنو، ۱۸۶۵م.
[۲۹]
ابوالفضل علامی، آییناکبری، ج۳، ص۱۶۹، لکهنو، ۱۸۹۳م.
۸ - زندگی و تعلیماتبابافرید سختی کشیدن و در گمنامی زیستن را به رفاه و شهرت طلبی ترجیح میداد و به همین سبب،درشهراجودهناقامتگزیدتابتوانددرآنجابه تفکر وریاضتبپردازد. [۳۰]
آریا، غلامعلی، ج۱، ص۱۱۵- ۱۱۶، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، تهران، ۱۳۶۵ش.
زندگی وی نمونه کاملی از فقر و زهد و ریاضت است. گرچه ریاضت طبیعت ثانوی او شده بود، اما هدف اصلی وی نبود. در بین اشیائی که در موزه شهر پاک پتن نگهداری میشود، چند قطعه چوب مدور و گرد هست که به «نان بابا» شهرت دارد و میگویند: شیخ در هنگام گرسنگی از شدت درد، این چوبها را به دندان میگرفت که شاید گرسنگی وی تسکین یابد. حتی زمانی هم که خانقاه وی پناهگاه مستمندان شد و هدایایی از اطراف هند بدانجا سرازیر گردید، باز همان روش را ادامه میداد و هدایا را بین فقرا تقسیم میکرد و چیزی برای خود نگه نمیداشت [۳۱]
سجزی، حسن، ج۱، ص۱۲۵، فوائد الفؤاد، به کوشش محمد لطیف ملک، لاهور، ۱۳۸۶ق.
[۳۲]
سجزی، حسن، ج۱، ص،۳۸۵, فوائد الفؤاد، به کوشش محمد لطیف ملک، لاهور، ۱۳۸۶ق.
از مال دنیا تنها گلیمی داشت که بر آن میخوابید و عصایی که از مرشدش به او رسیده بود. در این تنگدستی خانواده او هم با وی شریک بودند، چنانکه در هنگام مرگِ وی برای کفن و دفن او به سختی افتادند. [۳۳]
سجزی، حسن، ج۱، ص۳۵، فوائد الفؤاد، به کوشش محمد لطیف ملک، لاهور، ۱۳۸۶ق.
[۳۴]
آریا، غلامعلی، ج۱، ص۱۱۶، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، تهران، ۱۳۶۵ش.
۹ - ریاضت بابافریدریاضتهای وی بیشباهت به زندگی مرتاضان هندو نبود، از جمله گفتهاند که به دستور مرادش خواجه قطبالدین بختیار، به مدت ۴۰ شبانه روز در مسجد «اوچ» وارونه در چاهی آویزان شد و فقط برای نماز او را خارج میساختند و این نوع ریاضت به «چله معکوس» شهرت دارد. [۳۵]
میرخورد، محمد، ج۱، ص۷۸-۷۹، سیرالاولیاء، لاهور، ۱۳۵۷ش.
[۳۶]
محدث دهلوی، عبدالحق، ج۱، ص۵۹، اخبار الاخیار، لاهور، ۱۳۰۹ق.
این داستان هرچند که ساختگی باشد، خود نشاندهنده این است که در میان پیروان بابافرید، ریاضت تا چه حد اهمیت داشته است.۱۰ - پایبندی به شریعتاز سوی دیگر، بابافرید به شریعت هم پایبند بود و مریدان خود را به اجرای احکام دین تشویق میکرد. با وجود تنگدستی، گفتهاند که دوبار به زیارت خانه خدا رفت. [۳۷]
آریا، غلامعلی، ج۱، ص۱۱۷، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، تهران، ۱۳۶۵ش.
در مورد زکات هم، گذشته از پرداخت زکات شرعی (شریعت)، به پرداخت زکات طریقت (۵/۹۷% از درآمد) هم اعتقاد داشت و میگفت: زکات حقیقت پرداخت ۱۰۰% آن است. [۳۸]
سجزی، حسن، ج۱، ص۱۷۸، فوائد الفؤاد، به کوشش محمد لطیف ملک، لاهور، ۱۳۸۶ق.
۱۱ - شهرتبابافریدالدین از جمله اقطاب بزرگ صوفیه به شمار می رود که همواره مورد تکریم عام و خاص بوده است و امرا و سلاطین به دیدارش میشتافتند. [۳۹]
سجزی، حسن، ج۱، ص۲۴۷- ۲۴۸، فوائد الفؤاد، به کوشش محمد لطیف ملک، لاهور، ۱۳۸۶ق.
شهرت او از شبه قاره نیز درگذشت و به مصر هم رسید [۴۰]
ابن بطوطه، رحله، ج۱، ص۴۱۰-۴۱۱، بیروت، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
و امیر تیمور در مسیر فتوحات خویش، چون به اجودهن رسید، به احترام شیخ، مردم را امان داد. [۴۱]
آریا، غلامعلی، ج۱، ص۱۲۴، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، تهران، ۱۳۶۵ش.
در ایام گورکانیان هند نیز اجودهن و اعقاب شیخ را سخت گرامی میداشتند [۴۲]
آریا، غلامعلی، ج۱، ص۱۲۴، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، تهران، ۱۳۶۵ش.
. امروز نیز آرامگاه او مزار مردم اعم از مسلمان و هندوست.۱۲ - نقل کراماتتذکرهنویسان و شاعران در ستایش او سخنها گفته، و برای وی کرامات و کارهای خارق العاده برشمردهاند [۴۳]
محدث دهلوی، عبدالحق، ج۱، ص۵۳، اخبار الاخیار، لاهور، ۱۳۰۹ق.
[۴۴]
آریا، غلامعلی، ج۱، ص۱۲۵، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، تهران، ۱۳۶۵ش.
از جمله گفتهاند که علت شهرت وی به شکرگنج و یا گنج شکر این بوده است که بر اثر کرامات وی، نمک یا به قولی خاک به شکر تبدیل شده است. [۴۵]
میرخورد، محمد، ج۱، ص۷۷- ۷۸، سیرالاولیاء، لاهور، ۱۳۵۷ش.
[۴۶]
محدث دهلوی، عبدالحق، ج۱، ص۵۹، اخبار الاخیار، لاهور، ۱۳۰۹ق.
[۴۷]
فرشته، محمدقاسم، ج۲، ص۳۸۸، تاریخ، لکهنو، ۱۸۶۵م.
[۴۸]
داراشکوه، محمد، ج۱، ص۹۵- ۹۶، سفینةالاولیاء، کانپور، ۱۸۸۳م.
[۴۹]
غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، ج۱، ص۲۹۲، لکهنو، ۱۲۹۰ق.
بابا فرید همچون دیگر اقطاب چشتیه به سماعنیز علاقهداشت و نظر مخالفانرا رد میکرد. [۵۰]
حسینی، علی، ج۱، ص۴۷، مقدمه خلاصة الالفاظ، به کوشش غلام سرور، اسلامآباد، ۱۳۷۱ش.
[۵۱]
حسینی، علی، ج۱، ص۱۲۰، مقدمه خلاصة الالفاظ، به کوشش غلام سرور، اسلامآباد، ۱۳۷۱ش.
۱۳ - آثار۱۳.۱ - آثارچاپیالف - چاپی: ۱. فوائد السالکین، مهمترین تألیفی که از بابا فرید گنجشکر باقی مانده، و مشتمل بر سخنان خواجه قطب الدین بختیار کاکی است. این کتاب در سیرو سلوک و مقامات عارفانه است و در چند مجلس تألیف یافته، و متعلق به سالهای ۵۸۴ و ۵۸۵ق است. فوائد السالکین، در لاهور به چاپ رسیده است [۵۲]
آریا، غلامعلی، ج۱، ص۱۰۸، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، تهران، ۱۳۶۵ش.
و چند نسخه خطیهمازآنموجوداست [۵۳]
آریا، غلامعلی، ج۱، ص۱۰۸، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، تهران، ۱۳۶۵ش.
[۵۴]
منزوی، فهرست نسخههای خطی کتابخانه گنج بخش،ج۲، ص۷۵۰-۷۵۱, اسلامآباد، ۱۳۵۷-۱۳۶۱ش.
[۵۵]
منزوی،خطی مشترک، ج۳، ص۱۷۶۵-۱۷۶۷
[۵۶]
منزوی، خطی، ج۲، ص۱۳۰۴
. ۲. اسرار الاولیاء، شامل سخنان بابافریدالدین در اسرار عشق اولیا، توبه ، خرقه ، کشف و کراماتو... است و درویشی به نام بدر اسحاق که گویا همان بدرالدین اسحاق داماد وی باشد، آن را گردآوری کرده است. [۵۷]
آریا، غلامعلی، ج۱، ص۱۱۸، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، تهران، ۱۳۶۵ش.
این کتاب چندبار به چاپ رسیده است [۵۸]
مشار، خانبابا، ج۱، ص۱۹۵، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۵۹]
منزوی، خطی مشترک، ج ۳، ص۱۲۵۱-۱۲۵۳
.۱۳.۲ - آثارخطیب - خطی: ۱. تحفةالرساله، یا نصایح الملوک [۶۰]
منزوی، ج ۴، ص۲۲۶۵
[۶۱]
منزوی، فهرست نسخههای خطی کتابخانه گنج بخش، ج۲، ص۹۰۰، اسلامآباد، ۱۳۵۷-۱۳۶۱ش.
۲. راحةالقلوب، شامل سخنان بابافرید که خلیفه وی خواجه نظامالدین اولیا آنها را از ۶۵۴ تا پنجم رجب ۶۵۵ گردآوری کرده است [۶۲]
منزوی، ج ۲، ص۶۲۰
[۶۳]
منزوی، خطی مشترک، ج۳، ص۱۴۶۹- ۱۴۷۱.
۳. رساله عرفانی، یا گفتار عرفانی [۶۴]
منزوی، فهرست نسخههای خطی کتابخانه گنج بخش، ج۲، ص۶۸۱ - ۶۸۲، اسلامآباد، ۱۳۵۷-۱۳۶۱ش.
۴. رساله وجودیه [۶۵]
رضوی، سرفراز علی، ج۱، ص۴۶، مخطوطات انجمن ترقی اردو، کراچی.
[۶۶]
منزوی، خطی مشترک.ج۳، ص۲۱۰۱.
[۶۷]
منزوی، خطی مشترک. ج۲، ص۹۹۰
۵. سراج الوجود [۶۸]
رضوی، سرفراز علی، ج۱، ص۳۷، مخطوطات انجمن ترقی اردو، کراچی.
۶. گنج اسرار، یا معرفت دل. [۶۹]
نوشاهی، عارف، ج۱، ص۲۵۷، فهرست نسخههای خطی فارسی موزه ملی کراچی، اسلام آباد، ۱۳۶۲ش.
[۷۰]
منزوی، خطی مشترک، ج۳، ص۱۸۲۷- ۱۸۲۸.
بابافرید به فارسی شعر نیکو میسرود، [۷۱]
نفیسی، سعید، ج۱، ص۱۱۳، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، ۱۳۴۴ش.
[۷۲]
نفیسی، سعید، ج۱، ص۱۵۶، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، ۱۳۴۴ش.
و رباعیاتی از او باقی مانده است. گذشته از آن، به زبان پنجابی و اردوهم اشعاری به شیخ نسبت دادهاند که اشعار پنجابی وی جنبه ارشادی داشته است، اما در صحت انتساب اشعار غیرفارسی به او، خصوصاً به زبان اردو، جای تردید هست. مؤلفان قدیم که تقریباً معاصر وی بودهاند، مثل میرخورد ، صاحب سیرالاولیاء، و حتی مؤلف متأخرتری چون غلام سرور لاهوری، به این اشعار اشاره نکردهاند. [۷۳]
آریا، غلامعلی، ج۱، ص۱۱۹-۱۲۰، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، تهران، ۱۳۶۵ش.
۱۴ - خانوادهبابافرید دارای ۶ پسر و ۴ دختر بوده است که غالباً در زمره صوفیان به شمار میرفتند. [۷۴]
نظامی، خلیق احمد، ج۱، ص۱۶۸-۱۷۱، تاریخ مشایخ چشت، کراچی، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۳م.
[۷۵]
غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، ج۱، ص۳۰۱-۳۰۲، لکهنو، ۱۲۹۰ق.
به نظر میرسد که شیخ ۳ بار ازدواج کرده باشد و به گفته غلام سرور لاهوری [۷۶]
غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، ج۱، ص۳۰۱، لکهنو، ۱۲۹۰ق.
یکی از زنانش، دختر غیاث الدین بلبن، پادشاه دهلی بوده است و ممکن است این ازدواج قبل از پادشاهی غیاثالدین انجام گرفته باشد. [۷۷]
آریا، غلامعلی، ج۱، ص۱۲۱، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، تهران، ۱۳۶۵ش.
۱۵ - جانشیناناز میان خلفای شیخ فریدالدین بجز فرزندش، بدرالدین سلیمان، مهمترین آنها عبارتند از شیخ نظامالدین اولیا ، مؤسس سلسله نظامیه چشتیه، علاءالدین علی احمد صابر که داماد شیخ و مؤسس سلسله صابریه چشتیه است، جمالالدین هانسوی ، شیخ عارف سیستانی ، محمدشاهغوری و شیخبدرالدیناسحاق . [۷۸]
غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، ج۱، ص۳۰۲، لکهنو، ۱۲۹۰ق.
[۷۹]
نظامی، خلیق احمد، ج۱، ص۱۶۳- ۱۶۸، تاریخ مشایخ چشت، کراچی، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۳م.
۱۶ - آرامگاهساختمان آرامگاه بابافرید، در شهر پاک پتن شریف، از توابع ساهیوال، در ایالت پنجاب قرار دارد. این شهر که در گذشته اجودهن نام داشت، در زمان اکبرشاه، به احترام مقام شیخ، پاک پتن شریف نام گرفت. آرامگاه در بخش قدیمی شهر قرار دارد و مقبره شیخ بدرالدین سلیمان، پسر شیخ هم در کنار آن ساخته شد. درسمت جنوبی آرامگاه دری است که مردم آن را «بهشت دروازه» مینامند. این در تنها در روزهای پنجم محرم هر سال که «عرس»، یا سالگرد وفات شیخ است، و نیز در روزهای تاسوعا و عاشورا باز میشود. ارتفاع این در کوتاه است و برای عبور باید خم شد. مردم معتقدند که هر کس از این در عبور کند، از گناه پاک میشود. [۸۰]
غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، ج۱، ص۳۰۳-۳۰۴، لکهنو، ۱۲۹۰ق.
[۸۱]
آریا، غلامعلی، ج۱، ص۱۲۵- ۱۲۶، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، تهران، ۱۳۶۵ش.
در جنب آرامگاه، مسجد نظامی قرار دارد که به نام نظامالدین اولیا، خلیفه شیخ، ساخته شده است، و نمونه بارزی از هنر معماری ایرانی و اسلامی در شبه قاره است. در جوار مسجد، مقبره یکی دیگر از فرزندان شیخ قرار دارد که به دستور سلطان محمد تغلقی ساخته شده است و بیشتر افراد خانواده شیخ هم در این محوطه مدفون هستند. مقبره علی احمد صابر ، خلیفه و داماد شیخ هم دریکی از حجرههای جنوبی آرامگاه قرار دارد. در قسمت شرقی آرامگاه موزهای قرار دارد که اشیاء متبرک از جمله «نان چوبین» و نعلین و عصای شیخ در آن نگهداری میشود. [۸۲]
آریا، غلامعلی، ج۱، ص۱۲۶-۱۲۷، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، تهران، ۱۳۶۵ش.
۱۷ - فهرست منابع(۱) آریا، غلامعلی، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، تهران، ۱۳۶۵ش. (۲) ابن بطوطه، رحله، بیروت، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م. (۳) ابوالفضل علامی، آییناکبری، لکهنو، ۱۸۹۳م. (۴) حسینی، علی، مقدمه خلاصة الالفاظ، به کوشش غلام سرور، اسلامآباد، ۱۳۷۱ش. (۵) داراشکوه، محمد، سفینةالاولیاء، کانپور، ۱۸۸۳م. (۶) رضوی، سرفراز علی، مخطوطات انجمن ترقی اردو، کراچی. (۷) سجزی، حسن، فوائد الفؤاد، به کوشش محمد لطیف ملک، لاهور، ۱۳۸۶ق. (۸) غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، لکهنو، ۱۲۹۰ق. (۹) فرشته، محمدقاسم، تاریخ، لکهنو، ۱۸۶۵م. (۱۰) قلندر، حمید، خیرالمجالس، به کوشش خلیق احمد نظامی، علیگره. (۱۱) محدث دهلوی، عبدالحق، اخبار الاخیار، لاهور، ۱۳۰۹ق. (۱۲) مشار، خانبابا، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران، ۱۳۵۰ش. (۱۳) منزوی، خطی. (۱۴) منزوی، خطی مشترک. (۱۵) منزوی، فهرست نسخههای خطی کتابخانه گنج بخش، اسلامآباد، ۱۳۵۷-۱۳۶۱ش. (۱۶) میرخورد، محمد، سیرالاولیاء، لاهور، ۱۳۵۷ش. (۱۷) نظامی، خلیق احمد، تاریخ مشایخ چشت، کراچی، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۳م. (۱۸) نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، ۱۳۴۴ش. (۱۹) نوشاهی، عارف، فهرست نسخههای خطی فارسی موزه ملی کراچی، اسلام آباد، ۱۳۶۲ش. (۲۰) هدایت چشتی، سیرالاقطاب، لکهنو، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م. ۱۸ - پانویس
۱۹ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بابافریدالدین گنجشکر»، ج۱۱،ص۴۲۵۴. ردههای این صفحه : تراجم | علمای عرفان
|